یه کتابی هست
که میشه گفت تنها کتابیه که من خودم شخصا از دست نویسندش گرفتمش
مردی که بیشتر لفظ تنفر ازش منزجرم
نمیدونم این کتاب چی داره اما بار ها و بار ها دیدم مامان خوابش برده و کنارشم این کتاب مزخرف افتاده
امروز برش داشتم حتی تک جمله هاشو هم که چشمم بهش می افتاد حالت تهوع میگرفتم
برای من هروقت مفهومی از انزجار و نفرت میاد تو ذهنم یه دور نمای تیر و تار از اون آدم هم همراشه
نمیفهمم چطور ممکنه آدمی تا این حد پست باشه....
پ.ن:سرنوشت رو نمیشه به این آسونیا به گا داد
پ.ن2:فردا ساعت 2 عصر....