بعضی وقتا هست که وسط پیانو زدن دلم برات تنگ میشه
از پیانوم خسته میشم,ولش میکنم و صاف میشینم
پای چپم رو میندازم رو پای راستم
و (مثل اون روزای تو) انگشت شست پای چپم رو محکم میکشم رو انگشت بغلیش
محکم محکم جوری که صدشو بشنوم
یاد اون روزا می افتم
یاد تو و کارات می افتم
خندم میگیره
خنده ی مسخرگی نه
خنده ی ذوق کردن
یاد اون روزامون می افتم و میخندم و میخندم و میخندم.....
پ.ن:چقدر مست عطر لیمو شدیم.....