خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

آدمای بی شعور...!!

میدونستی ادمایی که سلام نمیکنن خیلی بیشعورن؟!!

دقایقی پیش

بعد از ساعت ها درس و مطالعه تصمیم گرفتیم اتاق را به قصد موال و هندوانه ترک کنیم

در آستانه ی در صدای مردی(پسری)که جز محارم نیست شنیده میشود

کمی دقت بیشتر....صدا شناخته شد

همون یارو که مامانت از خوشت میاد...مامانت نه!!همه ی زنای فامیل خوششون میاد از این فاطمه ی 10ساله که تا خاله جان 93 ساله!

عشق دوران نوزادی،کودکی،نوجوانی و جوانی بسیاری...!!

اوووووووه ه ه ه!!

نه...

از آستانه ی در برمیگردیم تا حجاب کنیم

این دفعه با کلی چادر و چاغچول از آستانه ی در بیرون میریم

در آستانه ی هال:

با بی توجهی نگاهی به ساکنین نشیمن میندازی

چند تن دایی و خاله و شوهر خاله و شوهر عمه و دختر خاله ها و غیره و فرد نامحرم مذکور دیده میشن

همه گرم و صحبت و فرد مذکور مخ شوهر خاله را راجع به چاه های نفت عربستان و شکم گنده ی عرب ها تیلید میکند

میری در کمال آرامش کنار مادر گرامی میشینی

به آیتم هندوانه یا خربزه فکر میکنی

در همین حین مادرت با عصبانیت زیر لب داد:سلام کردی؟؟

(ای خاک به سرت دختر پس تو کی یاد میگیری شوور جور کنی؟)

سرت رو با تعجب بالا میاری:چـــــــــــِی؟؟؟!!

غافل از راز و رمزه عشوه و کرشمه اطراف رو نگاه میکنی

فرد نامحرم در حال خالی بستن و 2-3تا دختر فامیل هم زیر زیرکی با پوزخند نگاه کردن و خاله و شوهر خاله هم چپ چپ نگاه کردن و سایر هم گرم صحبت

به آرامی جواب میدهی:نه

-چرا؟سلام کن...زود باش سلام کن

-نمیخوام

یعنی چی؟باید سلام کنی...

-داره حرف میزنه

-زود باش سلام کن

(دقت شود که همه ی این حرف ها با وجود زمزمه بودنشان آنقدر بلند بودند که اکثریت جمع یعنی آن 2-3تا دختر فامیل بشنوند و 1 پوزخند به من بزنند و یه عشوه برای آن طرف بیایند)

بنده به آرامی:سلام

طرف نشنید

پوزخند ها باز شد

بین صندلی من و گیرنده ی سلام 2نفر نشسته اند که دید را میگیرند

اینجور موفع ها چیکار میکنند؟

کمر به بالا را از صندلی کاملا به سمت جلو متمایل میکنند

دوباره کمی بلند تر: سلام

ناکس بازهم نشنید

پوزخند ها خیلی باز تر شد!!

یه هو مادر مهربان در می آیند جلوی جمع و با صدای بلند عرض: ... آقا دختر من بتون سلام کرد!!!

ای خاک بر سر من!!!

نامرد نمیشد جمله ی "دختر من" رو حذف کنی؟

پوزخند ها بینهایت باز شد

... آقا شنیدند،برگشتند و حتی ایستادند

کاملا جنتل منانه لبخند زدند:سلام خانوم!حال شما؟خوب هستین؟

یک قدم جلو می آیند که دست بدن ولی بنده ی سوتی دیگه دادم

چون هم زمان با قدم ایشون یه فدم به عقب رفتم تا دست ندم:))

رویم رو که برگردوندم دیدم دختر فامیل کوچیک تر تو گوش دختر فامیل بزرگتر چیزی گفت و دوتایی خندیدن

خب دیگه بسه!!

مامان من هم به اندازه ی کافی نشون دادن دخترش چقدر مودب و باشخصیت و جذابه

منم تندی یه بشقاب با یه برش کوچولو هندونه و یه چنگال برگداشتم و رفتم تو اتاق

ولی این پایان ماجرا نبود

چون مامانی هم همراهم اومد

مامانی لازم میدید یه سری نصاحی رو به من ابلاغ کنه

"خیلی بیشعوری....آدمای بیشعور سلام نمی کنن....چرا سلام نکردی...؟؟""

-حالا مگه مهمه مامان؟

-خب زشته

-خوشم نمیاد ازش

-ربطی به خوش اومدن نیمدن نداره

کسی که سلام نمیکنه یعنی بیشعوره

-ول کن امان

-پسر به این خوبی....

:نمیشه جلو هرکی که خوشت میاد ناز و عشوه میای و جلو هرکی که خوشت نمیاد بیشعور میشی!!

:

:O

نتایج اخلاقی:

1-آدمایی که سلا نمیکنن خیلی بشعورن

2-آدم باید جلوی همه عشوه بیاد حالا چه از طرف خوشش نیاد چه بیاد

 

 

پ.ن:آخ که چقدر این دخترای فامیل ما خزن!

پ.ن2:دلیل بعضی چیزا رو نمیغهمم....جدی نمیفهمم!!!

پ.ن3:این دخترای فامیل ما خیلی خزن!!

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام شنبه 9 مرداد 1389 ساعت 02:24 ق.ظ http://bogzaarbogzarim.blogfa.com

عاطی! الهی فدات شم! هم عاشق قالبت شدم هم عاشق پستت! خیلی کشش داشت! کلی هم حالمو... هان. هیچی. اون مال موال بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد