خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

تنها بودن یه کابوس شومه

با تو ام که داری به گریم می خندی




تو,

تو چشمات

تو حرفات

پی داری؟

که داری جوونیمو یادم میاری





این تنهایی نگو که تمومی نداره



یه کاری کن که ز این زخم کاری رها شم.............


لعنتی

میگن درد یه مکانیسم دفاعیه که به بدن یاد آوری میکنه یه مشکلی هست....


.

.

.

.



نبودنت هم یک جور بودنه

تو که نباشی...دیگه بودن هیچ کدومشونو نمیخوام...

the boys..!

دیشب با یکی از دوستان بحث بود....یه مدت بود سه چهار سال پیشا هرچی پسر باهاش آشنا میشدیم یکی از یکی پرفکت تر بودن...!!

بد عادتمون کرده بودن حسابی :دی

نمیدونم الان دیگه  کجان !!

انگار نسل پسرای خوب از روی زمین منقرض شده


این روزا هم مدام پسر میبینیم ها!!

در واقع باید اعتراف کنم تاحالا تو عمرم هرگز تو محیطی نبودم که این همه پسر یه جا و در انواع و اقسام مختلف به طرق متفاوت بهم توجه کنن اما من خودم شخصا ترجیح میدم هر 20تا از این پسرا ی حالا رو بدم و یه دونه از اون پسرای 3-4سال پیش بگیرم....باور کن!!!

و باز هم...

خسته شدم از هوس تابستونه بودن...

از هوس پاییزه بودن....





خسته شدم از زن بودن....

زردی........

وقتی بقیه ی دخترا رو میبینم

زندگیاشونو,فکراشونو,رفتاراشونو,روابطشونو با اطرافیانشون ....

فقط میتونم دستم رو بپیچم دور گردنم و فشار بدم و فشار بدم و فشار بدم و فشار بدم.....



پ.ن:احساس میکنم منتظری که دوباره بیام طرفت....اما من دیگه هیچ وقت اینکار رو نمیکنم

پ.ن:من نه از خدا چیزی میخوام و نه از آدماش....

چند وقته که چند تا آدم مزخرف دورم میتابن....

تجربی

قبلا گفتم هزار بار و بازم میگم

حاضرم برگردم به اول مهر دوم دبیرستانم و از اون روز تاحالا رو بدون هیچ کم و کسری دوباره تجربه کنم

دلارام

دوستم میگه :" دخترای شیطون وفادار ترن...."






بعد از عشق بازی و بیرون رفتن با پسری که دوسش داری ,  چت کردن لذت بخش ترین کاریه که میتونی تو 18 سالگی انجام بدی

قدیمی

بعضی وقتا هست که وسط پیانو زدن دلم برات تنگ میشه

از پیانوم خسته میشم,ولش میکنم و صاف میشینم

 پای چپم رو میندازم رو پای راستم

و (مثل اون روزای تو) انگشت شست پای چپم رو محکم میکشم رو انگشت بغلیش

محکم محکم جوری که صدشو بشنوم

یاد اون روزا می افتم

یاد تو و کارات می افتم

خندم میگیره

خنده ی مسخرگی نه

خنده ی ذوق کردن




یاد اون روزامون می افتم و میخندم و میخندم و میخندم.....



پ.ن:چقدر مست عطر لیمو شدیم.....

آدمای ابدی

یکی از مهم ترین چیزایی که بابک یاد من داد این بود که تو زندگی جای هیچ کس رو به کس دیگه ای ندم

هر آدمی وقتی ارزش داره که "فقط" جای خودشو پیش تو داشته باشه

هر آدمی وقتی ارزش داره که توجاشو برای همیشه پیش خودت حفظ کنی

و اینجوری میشه که یکی بابک میشه یکی آرمان میشه یکی مهسا میشه

و اون یه نفر همیشه,هر جایی که باشه,همیشه... بابک ,آرمان,مهسا,قاطمه,دلارام,ملیکا , .... میمونه و جاشو هرگز به کسی نمیده





هر وقت برگرده درسته که شاید نتونم پیش خودم بپذیرمش اما هیچ وقت جاشو به هیچ کس نمیدم



پ.ن: دانلود کن

پ.ن:من و سهراب به هم بر گشتیم =)))))))

دیگران

هر دفعه که خودم رو تو آینه میبینم تقریبا گریه میکنم





رابطه ی عاشقانه ی هفتگی اصلا درمان مناسبی براش نیست

هیچ راهی براش نیست

و هیچ کس نیست تا درکش کنه , که این یه درده, یه درده,

یه درد واقعی

چیزی که واقعا جسم آدم رو دقیقا شکل و قالب آدم رو نابود میکنه

نه یه توهم احساسی



من نه این تهران ها رو مقصر میدونم و نه این چهارشنبه ها رو

من دیگه هیچ ذوقی برای پوآرو ها ندارم و آدمای کمی هستن که بدونن این یعنی چی

من میدونم ایراد کار من هستم........

من میدونم به بن بست رسیدم....

من میدونم بالاخره به این بن بست رسیدم

مردی که لب نداشت...

همیشه فکر میکردم منم که اینهمه تنهام

امروز فهمیدم همه مون همینجوریم

هممون بی نهایت تنهاییم

حتی اوناییم که حتی فکرشم نمیکردم یه لحظم بی کس بمونن میبینم چقدر تنهان...چقدر...چقدر تنهان...

بیماری قرن ماس دیگه....آدمای تنهای بی کس

آدمای تنهای تنها...





امروز یاد شاملو افتادم

دل "......"

هر شب

تنهایی هامو مردی میکشه

که روز ها خودش زندشون میکنه


من برات کلی نوشتم و نخوندی....



دانلود کن

آدم بعضی وقتا به بعضی ها معتاد میشه

همه لیاقتش رو ندارن...اما خیلی ها دارن

.

.

.

.

لازمه که کمتر به زندگی سخت بگیرم

مثل همه ی اونایی که تو این دنیان و زندگی می کنن و تونستن خودشونو زنده نگه دارن

.

.

.

.


سومین سالیه که دارم تواین وبلاگ این هوا رو تجربه میکنم

احساس

این روز ها...فقط کتی پری(the on that got away) که میتونه قلب منو به منقبض کنه....

نماد

همیشه اینجوری نبودم اما الان خیلی وقته که به نشانه ها اعتقاد دارم

دو سه روزه که مدام توی جاهای مختلف یه نماد از ترس  رو میبینم..............




پیش من کسی نیست

اما من باز هم نمیترسم

احساس

این بفرمایید شام های لعنتی که هر شبم رو باهاشون میگذرونم...

این اخبار لعنتی....

این فیلم لعنتی این قوم بر بر لعنتی....

گوگل ما فیلتر به خاطر تقاضای بیش از حد آدمایی که فکر میکنن دین سرشون میشه به یه فیلمی که پیامبرشون رو مسخره میکنه


میدونی من مسلمون نیستم ولی بازم اونقدر به اسلام و پیامبرش احترام میذاشتم که نرم تو گوگل سرچ کنم"فیلم توهین به پیامبر اسلام!!!" که بعد برم ببینمش و بعدش بزنم به خاطرش آدم بکشم


ای خدا....فلسفه اش چی بود که مسلمونارو وحشی ترین قوم خودت کردی؟؟؟هاان؟





بعضی از آدما هستن که باهات غریبن اما هر وقت میبینشون یه حس خوب بت میدن

تو مجتمع پارک یه فروشگاه هست که کتابای موسیقی رو میفروشه

مال یه خانم مسنیه

من به نسبت زیاد کتاب نخریدم اما هر وقت خریدم از همین جا خریدم

امروز دوباره این خانم رو تو فروشگاهش دیدم

توی صورتش یه نزدیکی قدیمی میبینم

به جرئت میتونم بگم با مامان بزرگم انقدر که با این خانم صمیمیم صمیمی نیستم!!

نابودی

شما اگه یه دختر شکست خورده رو ببینین چی بهش میگین؟

دختری که تو آینده شکست نخورده

دختری که خیلی وقته

خیلی وقته

از گذشته های دور تا همین زمان حال شکست خورده

دوست پسر من میگه گاهی اوقات معنی نوشته هامو خیلی دیر می فهمه

دوست پسر من همه کس منه

اما معنی این پست منو هیچ وقت نمیفهمه

من از گذشته های خیلی دور نا امیدم...

از گذشته های دور تا کنون

.

.

.

.

.

.

.

دانلود کن