خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

هوس، بدون شهوت

و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمییست که همچنان که تورا میبوسند،در ذهن خود طناب دار تو را میبافند 

                                     «فروغ» 

فروغ.....بانوی شعر ایران....این لقب رو من بهش دادم....یه لقب ناسب برای زنی که من میپرستمش...احمقانه است؟من میپرستمش.... 

 

 

 

عاشق شدم 

عاشق یه دختر 

تاحالا شده عشق رو بدون شهوت تجربه کنی؟ 

من دارم عشق رو بدون شهوت تجربه میکنم 

ولی شاید عشق نیست 

آخه آدم که الکی الکی فقط به خاطر یه شب بیرون خوش گذشتن که عاشق نمیشه  

پس من دارم هوس رو بدون شهوت تجربه میکنم؟؟ 

 

تازه اون شب  قرار بود عاشق داداشش بشم نه خودش 

تا نشون بدم من آدمش هستم که فراموش کنم 

نشون بدم میشه راحت تر از هر هوسی یه عشق از یاد نرفتنی رو از یاد برد 

 

 

به هر حال :تویی که خوب میدونی با توام....خیلی خیلی دوست دارم 

 

شاید هم نفهمی من الان دارم با تو حرف میزنم 

به هر حال....من خیلی خیلی دوست دارم 

و بهترین شب عمرم رو چند شب پیش با تو گذروندم !!! 

 

پ.ن:بلد نیستم حرف بزنم،هنوز میگم،کاش نوشتن رو یاد بگیرم تا به جای اینکه دلارام حرفای دلم رو بزنه خودم حرفامو بزنم 

پ.ن2:پیرزن جلوی کتابخونه 2روزه دیگه پیداش نیست 

پ.ن3:بیچاره داداشش ....نترس بابا!! هیچ خبری نیست!!:)) 

پ.ن4:عشق با زن پرستی در تضاده؟کاش میشد جواب این سوال رو بفهمم....

نظرات 9 + ارسال نظر
مهراز پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 05:49 ب.ظ http://www.mahraz-2010.blogsky.com

سلام عاطفه جون

منم فروغ رو می پرستم...!!!

حالا عاشق کدوم دختر شدی؟؟؟

منو به اسم گیشای اجباری (مهراز) لینک کن!

من به چه اسمی لینکت کنم؟

مهراز پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 06:58 ب.ظ http://www.mahraz-2010.blogsky.com

منظورت از زن پرستی چیه؟؟؟

مهراز پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 08:41 ب.ظ http://www.mahraz-2010.blogsky.com

نمی شه یه جواب آره یا نه به این سوال داد.

من فکر می کنم عشق مفهومش این نیست که به مرد احتیاج داشته باشی... نم دونم تا حالا عاشق شدی یا نه؟!

ولی من عشق همراه با زن پرستی رو تجربه کردم...

مهراز پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 08:44 ب.ظ http://www.mahraz-2010.blogsky.com

اون موقع که وبلاگمو دیدی آپش کامل نبود. دوباره بیا

ارمغان پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 10:17 ب.ظ http://www.abrirahgozar.blogfa.com

سلام
فکر میکنم داری شعار میدی
که اگر شعارات هم درست باشه دوست داشتنه نه عشق
به امید دیدار

گلبهار شنبه 23 مرداد 1389 ساعت 11:07 ق.ظ

سلام.
اصلا منظورتو نفهمیدم.
افتادی رو دنده لج باهاش؟
آخه گلم اون دیگه نه به تو فکری می کنه و نه برات نقشه ای میکشه.اصلا فراموشت کرده.بهت قول میدم

ملیکا شنبه 23 مرداد 1389 ساعت 02:01 ب.ظ http://thequeen.blogfa.com

چرا که نه؟! خودت رو رها فرض کن. مگه چند روز زنده ای؟ کارای متفاوت از بقیه انجام بده. کارایی که انجامشون به تو لذتی وصف نشدنی میده. زندگی کن. نفس بکش! توی دنیایی که منحصر به فرد توست.

نادی(نفس بریده) دوشنبه 25 مرداد 1389 ساعت 02:58 ب.ظ http://kaktoos70.blogsky.com

سلام دوست خوبم
اومدم یه سری بهت بزنم و برم
بای

مهشید چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 09:43 ق.ظ http://ritahayworth.blogfa.com

اینا همش اقتضای سنه طبیعی هم هست
منم وقتی ۱۷ سالم بود عاشق یه دختر شدم
با اینکه ۵ ساله ندیدمش ولی هنوزم دلم براش تنگ میشه آرزو می کنم یه بار دیگه ببینمش ولی کنارش عاشق مردها هم شدم...
زندگی زن یعنی همین دل بستن ودل کندن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد