خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

عطر لیمو

عطر لیمو...

پارسال همین موقع بوی لیمو همه ی خونه رو پر کرده بود

لیمو ها رو قبل از اینکه برن تو دستگاه آبلیمو گیری و له له و داغون بشم میگیرم تو دستم و پوستشون رو بو میکنم

پارسال همون موقع ها که داشت اون اتفاقات می افتاد و اون حرفا گفته میشد و بوی لیمو هم همه ی خونه رو پر کرده بود رفتم 5 سی سی از یه عطری رو گرفتم که به نظرم شبیه ترین عطر به عطر لیمو بود،خب واقعا هم انگار بوی لیمو میداد!


هر روز از اون عطر زدم

هر کدوم از اون اتفاقات خوش که افتاد عطر لیمو همراهم بود


بعد از چند ماه عطرم تموم شد و به دنبالشم هر چیز دیگه ای هم که وجود داشت تموم شد

ن

میدونم چون دیگه عطر لیمو فضای اطرافم رو پر نکرد همه چیز تموم شد یا چون دیگه هیچ چیزی وجود نداشت عطر لیمو هم دیگه فضا رو پر نکرد اما....

.

.

.

حتی "فصل آبلیمو گرفتن" هم به من اجازه ی فراموش کردن رو نمیده


نظرات 1 + ارسال نظر
علی عرب فیروزجائی جمعه 2 مهر 1389 ساعت 04:29 ب.ظ http://kalamenuor.mihanblog.com

سلام
دلنوشته ریبای بود
لذت بردم ازعطر لیمو(البته حسش کردم)
منتظر حضورتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد