خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

قسم به چشمون مست تو!!

من نمیدونم این سرشت خدا آشنا رو کجای آدما گذاشتن که اینهمه به راه راست هدایتمون میکنن و بازم من انقدر عاشق بت پرستیم...  

 

 

دخترای کتابخونه دو جورن 1-دخترایی که مامانشون میرسوننشون کتابخونه،موهای دستشونو نزدن ،از همون دختر چادریایی هستن نسبت به همه چیز خوشبینن ،واقعا خوشبختن،بینهایت دخترای مهربونین و عمدتا هم امام باقر درس میخون 

دسته ی دوم دخترایی هستن که خونشون مهر شمالیه ولی به همه میگن مهر جنوبی(فرقش چیه تورو خدا؟)صبح با یه مانتو میان عصر با یه مانتوی دیگه،خیلی خیلی level بالا است اما به طرز مسخره ای همه ی این پسرایی که میان جلو در سالن دخترا والیبال بازی میکنن رو میشناسن و معتقدن نصف سهام متروی اصفهان به نام بابای دوست پسرشونو 

حالا این بابای دوست پسرشون کیه و کجاست...الله اعلم

 

 

پ.ن:یارو میاد طی یک حرکت کاملا خود جوش وی پی ان وصل میکنه!انتظار میره چه فکری کنم خب؟؟ 

پ.ن:حاصل یک ماه قرابت معنایی خواندن 

پ.ن:دومین حاصل 

پ.ن:شده ام بت پرست تو!!  

پ.ن: like a love song

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد