خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

بالاخره به آرزوی مسخرم رسیدم...

.

.

.

.

میشه منو امروز ببری بیرون؟

شاید بهتر بود میگفتم میخوام امروز برم بیرون

.

.

.

اوضاع وخیمه حوصله ی منکرات ندارم

.

.

.

جاهای مسخره ای هست که مامانم اسمشونو میذاره "واکینگ ستریت"

.

.

.

جاهایی واقعا مسخره

.

.

.

کارهای مسخره ای هست مثل تنها پیاده روی کردن تو همون جاها

.

.

.

.

هه

هه

هه

.

.

.

.

به آرزوی مسخرم رسیدم

.

.

.

.

ای خون ناپاک....





یه دوست میخوام...یه دوست که...یه دوست که نه دختر باشه نه پسر یعنی کسی که با منطق یه پسر بهم گوش بده و جواب سوالامو بده

ولی بهم احساس یه پسر رو در هییییچچچ زمینه ای نداشته باشه

یادش بخیر....

.

.

.

.

یادش بخیر....

.

.

.



نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام جمعه 7 بهمن 1390 ساعت 09:47 ب.ظ

اینم عالی بود
منم دقیییییقا" همچین دوستی میخوام ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد