احساسی دارم شبیه اینکه یکی یه چاقو کرده تو شکمم و داره میچرخونه
هیچ حرفی برای گفتن ندارم فقط بینهایت کلافه ام
کاش این چاقو در میومد
خدا رو شکر میکنم نه به خاطر تن سالمم به خاطر اینکه تنها دغدغم کنکوره
اما این چیزی رو تغیر نمیده
این وضعیت رو تغیر نمیده
کاش یکی میومد و یه "عاطی"میگفت و من رو آروم میکرد...!!!
بد دردیه تنهایی...
باﻳﺪ ﺑﺪﺟﻨﺲ ﺑﺎﺷﻲ ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﺎﺷﻦ ؛
ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ ﺩﻳﻮﻭﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛
ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﻲ ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮ ﻓﻜﺮﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛
ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻲ ﺭﻧﮓ ﻋﻮﺽ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ ﺩﻭﺳِﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ؛ ...
ﺍﮔﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻱ ، ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻭﻓﺎﻳﻲ ،
ﺍﮔﻪ ﻳﻚ ﺭﻧﮕﻲ ، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ
هه هه هه