خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خوب میدانم حوض نقاشی من بی ماهی است

احساسی دارم شبیه اینکه یکی یه چاقو کرده تو شکمم و داره میچرخونه

هیچ حرفی برای گفتن ندارم فقط بینهایت کلافه ام

کاش این چاقو در میومد

 

خدا رو شکر میکنم نه به خاطر تن سالمم به خاطر اینکه تنها دغدغم کنکوره

اما این چیزی رو تغیر نمیده

این وضعیت رو تغیر نمیده


کاش یکی میومد و یه "عاطی"میگفت و من رو آروم میکرد...!!!


بد دردیه تنهایی...

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد رضا یکشنبه 21 اسفند 1390 ساعت 04:16 ق.ظ http://hoghooghhoghoogh.blogfa.com

باﻳﺪ ﺑﺪﺟﻨﺲ ﺑﺎﺷﻲ ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﺎﺷﻦ ؛

ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ ﺩﻳﻮﻭﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛

ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﻲ ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮ ﻓﻜﺮﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛

ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻲ ﺭﻧﮓ ﻋﻮﺽ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ ﺩﻭﺳِﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ؛ ...

ﺍﮔﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻱ ، ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻭﻓﺎﻳﻲ ،

ﺍﮔﻪ ﻳﻚ ﺭﻧﮕﻲ ، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ

هه هه هه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد