خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

walking is too boring,when you learn how to fly...

دیشب با یکی از بچا داشتم حرف میزدم بش گفتم تو خیلی عاقلی

جواب داد شایدم نفهم ترم :دی

تاحالا بش فکر نکرده بودم عاقل بودن میتونه مترادف نفهم بودن باشه


نمیدونم" این موقع سال" پارسالش بهتر بوده یا امسالش؟

پاییز همیشه فصل عجیبی بوده

امسال آدم تر شدم ، عاقل تر شدم دارم فردامو میسازم

اما پارسال احمق تر بودم...شاید احمق بودن اونقدر ها هم بد نیست. پارسال بیشتر احساس زنده بودن میکردم!


نه که پاییز امسال بد باشه

اما میدونی...

تو هرجای این کره ی خاکی که باشی،تو قشنگ ترین و آبی ترین جاهای دنیا هم که باشی ، راه رفتن روی زمین خیلی برات خسته کننده و مزخرفه وقتی که پرواز کردن رو یاد گرفتی...



من خوب میدونم چطوری میتونم پرواز کنم...دیگه روی این کره ی آبی قشنگ راه رفتن آرومم نمیکنه...باید کمکم کنی!

بهم اجازه اش رو بده...



tired!

walking is too boring,when you learn how to fly...

download

بیهوده آپ کردن...

کوچه ها رو خط بزن پشت سرت

تا کسی راهت رو پیدا نکنه...!!



باید دقیقا همین کار رو کرد!!

راه!

 همیشه دعا میکنی که خدایا منو به راه راست هدایت کن...

تو دنبال راه راستی و من دنبال کوتاه ترین راه 

فرق هست بین راه راست و راه کوتاه...

نوستالژی 3

بردی از یادم

دادی بر بادم

با یادت شادم



ته نوستالژی....!!

نوستالژی 2

آخـــــــــــــی انقدر باش حال میکنم!

صبح ها اولین چیزی که وقتی از خواب پا میشم به ذهنم میرسه تویی شبام وقتی دارم از خستگی ولوو میشم به تنها چیزی که فکر میکنم بازم تویی!

اما تو حتی در مخله ات هم نمیگنجه یکی بهت فکر کنه!

.

.

.

یه مشکل وحشتناک پیدا کردم!شبا تا 2-3 بیدار میونم تا به حساب خودم سگ کاری کنم و زندگیم نتیجه بده اونوقت 2-3 با این که دارم میمیرم از خستگی خوابم نمیبره!تا ساعت 5:30 که موبایل زنگ بزنه همینجور واسه خودم غلط میزنم!

اون وقت روزا تمام تایم درس خوندم رو یا خوابم یا دارم وبلاگ آپ میکنم :d


پ.ن:یکی به من بگه املای درست واژه ی qalt چیه؟

پ.ن2:خیلـــــی آهنگ باحالیه

نوستالژی

به غیر از همه ی اون قسمتایی که با تو بودم دلم میخواد تموم زندگیمو دیلیت کنم


دور و برم پر شده از دختر پسرای هرزه

میون این همه کثافت جای خالیت خیلی احساس میشه !!!

د.ر.و.غ

دستمو میگیره تو دستاش و می بوسه

تو چشام زل میزنه و میگه: "به خدا من غیر از تو هیشکی رو ندارم..."

میدونم دروغ میگه

وقتی تو چشاش زل میزنم رد نگاه یه عالم دختر دیگه رو میبینم

برای اونا هم دروغ گفته

منم تو چشماش زل میزنم وبرای اینکه بی حساب شیم  دروغ میگم :

"اما من به غیر از تو خیلی ها رو دارم..."

عطر لیمو

عطر لیمو...

پارسال همین موقع بوی لیمو همه ی خونه رو پر کرده بود

لیمو ها رو قبل از اینکه برن تو دستگاه آبلیمو گیری و له له و داغون بشم میگیرم تو دستم و پوستشون رو بو میکنم

پارسال همون موقع ها که داشت اون اتفاقات می افتاد و اون حرفا گفته میشد و بوی لیمو هم همه ی خونه رو پر کرده بود رفتم 5 سی سی از یه عطری رو گرفتم که به نظرم شبیه ترین عطر به عطر لیمو بود،خب واقعا هم انگار بوی لیمو میداد!


هر روز از اون عطر زدم

هر کدوم از اون اتفاقات خوش که افتاد عطر لیمو همراهم بود


بعد از چند ماه عطرم تموم شد و به دنبالشم هر چیز دیگه ای هم که وجود داشت تموم شد

ن

میدونم چون دیگه عطر لیمو فضای اطرافم رو پر نکرد همه چیز تموم شد یا چون دیگه هیچ چیزی وجود نداشت عطر لیمو هم دیگه فضا رو پر نکرد اما....

.

.

.

حتی "فصل آبلیمو گرفتن" هم به من اجازه ی فراموش کردن رو نمیده


صمیمی

چقدر خوبه با یکی اونقدر صمیمی باشی که هر دفعه بشینین با هم بحث کنین،دعوا کنین،به هم فحش بدین

به هم توهین کنین

همو مسخره کنین و از هم متنفر باشین

بدون اینکه نگران باشی ممکنه ازش جدا شی،چون میدونی همیشه،هر جا،با همین


خیلی خوبه یکیو داشته باشی که حتی وقتی هم که هر دوتاتون میگین از هم متنفرین بدونی که هیچ وقت همو از دست نمیدین...


بش دارم میگم:خودتو خیلی دست کم گرفتی،خودت آدم حساب نمیکنی،اگه واسه خودت فقط یه کم ارزش قائل بودی هیچ وقت با این مرتیکه ی .... حرف نمیزدی


بش میگم:باید برای خودت ارزش بذاری تا مردم هم برات ارزش بذارن،وقتی با خودت مثل یه ... برخورد میکنی اونا هم باهات مثل یه ... برخورد میکنن


بم میگه:تو اینارو میگی چون خودت احساس کمبود میکنی!!!


هاااااان   ؟؟؟!!


من چی میگم،این چی میگه.کجای کاری؟!!

احساس میکنم بحث کردن در این مورد بی افیده است.نه تو اونقدر عقل تو کله ته و نه من اونقدر احمقم که بشینم سر این موضوع باتو دعوا کنم

هرجور که دوست داری فکر کن

اما من هنوز تو کفه این جملتم"چون خودت احساس کمبود میکنی..."

خوشگله من تنها احساسی که نمیکنم احساس کمبوده

باورت نمیشه نه؟!!!:))

خودم هم باورم نمیشه :*




پ.ن:فکر کنم خودش فهمیده باشه این پست رو واسه کی گذاشتم.توام حال میکنی با این قضیه که من و تو با هم دعوا میکنیم اما بازم رفیق رفیقیم؟

خیلی دوست دارم...

پ.ن2:کاش با همه ی آدمایی که دوسشون دارم همین قدر صمیمی بودم...

پ.ن3:یه آهنگی هست که میگه"Come on the hero"

پ.ن4:بی یاهو یی سخته...:d

پ.ن5:میدونی خسته نشدم.نه از اوسکل بازی نه از منگل بازی و نه از "..."بازی...آواتارت خیلی قشنگه...مبارکت باشه عزیزم :*