خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

خون انار

walking gets too boring,when you lern how to fly...

فکر میکنم یکی از سخت ترین کار های دنیا شریک جنسی یک مرد بودنه

باور کن

وقتی که این تنها کاریه که میتونی برای یه مرد بکنی....

.

.

.

.

.

دانلود

چند روز پیش تو بی بی سی یه بابایی که من آخرش نفهمیدم کیه اول اومد گفت"ایران نسبت به قبلش خیلی خیلی داره پیشرفت میکنه "

من اینو که شنیدم داشتم شاخ در میارم یارو شعر میگه....

بعدش توضیح داد که" 30 سال پیش تو هر خانواده ی ایرانی یکی حزب اللهی بود یکی چریک بود یکی مارکسیست بود یکی توده ای بود یکی طرفدار شاه بود یکی....اما الان تو هر خانواده ی ایرانی یه پزشک هست یه نقاش هست یه موزیسین هست یه مهندس هست یه نویسنده هست...و همین یعنی پیشرفت....

و من بعد از دو سه روز فکر کردن...."یارو اشتباه نمیگفت"....

.

.

.

شاید....چهارشنبه ها روز خدا است ....چهارشنبه ها روزایین که باید قدرشون رو دونست برای نزدیک شدن به خدا، برای شکرگزاری 

من وقتی که چهارشنبه ها رو از دست میدم مثل آدم کاتولیکی میمونم که تو قرن پونزدهم عبادت یکشنبه اش رو از دست داده و کل هفته اش نفرین شده....

.

.

.

22روز به کنکور ریاضی 91 مانده و همه چیز آرام است....همه چیز....

قطع نامه ها نوشته میشن اما قبل از اینکه خونده بشن یکی میاد و پاره شون میکنه....

.

.

.

.

توی دنیایی که تفریح پسرای عاشقش اینه که برن دور دخترای تو خیابون بچرخن....من کیم که دم از وفاداری بزنم؟؟

نهایی

خدا یه چیزیه که وجود داشتن یا نداشتنش تو زندگیت دست خودته

و من ترجیح میدم(تصمیم میگیرم)که خدا تو زندگیم وجود داشته باشه....

.

.


.

.

.

سال سوم که بودیم کتاب عربی وزارتیمون با پسرا فرق داشت

امسالم فیزیکمون

آخه این چه تحرمیه........

تحریم

حتی وبلاگ رو هم آپ نمیکنم

تا حتی یه درصدم فکر نکنی بات آشتی میکنم.....

گفتا غمت سر آید....

این هدف نیست

فقط یه راهیه برای به هدف رسیدن


یه روز یه جایی یه کسی گفت که هدف مثل یه اسفنج میمونه که تو آتیشش زدی و پرتش میکنی و دنبال نورش میدوی تا بهش برسی

اما وقتی که بهش رسیده میبینی تبدیل به یه توده ی خاکستر شده که هیچی نیست

اون کسی نتیجه گرفت آدما از مسیر درستی که به هدف میرسونتشون لذت میبرن

نه از خود هدف

و اینجا است که تو باید فقط به نور نگاه کنی و دنبالش بری و اگه کسی گفت این نور هدف تو نیست،یه توده ی خاکستره به حرفش گوش ندی

فقط نور رو دنبال کنی

و نور همون هدفه.........




اینی که به حرفای دل آدم زخم خورده ای گوش بدم که خودش دقیقا همون زخم رو تو دلم انداخته تجربه ای بود که هیچ وقت نداشتم.....





کسی من رو مقدس خطاب کرد....

عاطفه ی مقدس.........عاطفه ی مقدس.......عاطفه ی مقدس..........................اوه!!!!

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است...........

اینی که "من هیچی نیستم"میتونه مترادف"من میتونم هرکسی باشم"باشه....

و ما دوباره به این سوال بی جواب همیشگی میرسیم

"عاطفه کیه؟"

.

.

.

.

.

.

عاطفه کیه...............

کس و کار من

فاصله افتاده بین من و تو

دستامون نمیرسن به همدیگه

اینو بغض تو نگفت

اینو قلب من میگه

این همه سال دوری

دوری و بی خبری

من گرفتار قفس

تو پی دربه دری

فاصله افتاده بین من و تو...

فاصله افتاده بین من و تو....

.

.

.

نمیتونی کسیو مجبور کنی عاشقت باشه

نمیتونیم خودتو مجبور کنی دوستش نداشته باشی

.

.

.

.

دی میشد و گفتم صنما عهد به جار آر......

.

.

.

.

هیروی کبیر برای من همه کسه

پدر

مادر

برادر

دوست

عشق

عاشق

همخواب

هم درس...!!

.

.

.


Life....!!!!

اگر چه رو به رویی مثل آیینه با من

ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن.....

بعضی از آدما میمیرن قبل از اینکه بمیرن(به قول همون یارو)

برای من یه سری از آدما هویتشون عوض میشه

یعنی اون ابی که یه روز هزار و یک شب رو خوند همون ابی نیست که الان آهنگای قبلشو خراب میکنه

تورو باید مثل گل نوازش کرد و بویید

با هرچی چشم تو دنیا است فقط باید تورو دید

.

.

.

من دیوونه ی این زمانم که داره میگذره من دیوونه ی این عمر در حال گذرم

من دیوونه ی بریتنی مردم

من دیوونه ی این شعرای تخ...م..یم

من دیوونه این فوشام که همیشه خوردم و هیچ وقت جواب ندادم

باور من...

باور کن....

باور کن....

احساس میکنم یه مرد ناشناس دور کمرم رو گرفته و تابم میده و منو میرقصونه

از اون رقصا که طرف میرقصه و تو رو هم باخودش میرقصونه

تیریپ ادوارد و بلا

و من عاشق مرد ناشناسم

و  اونقدر بزرگ شدم که فرق مرد و پسر رو بفهمم!!!!

این نوشته ها یه مطلب عاشقانه یا حتی سکسی هم نیست

این قصه ی زندگیه

این قصه ی عمر منه


روزهایی که رفته دیگه بر نمیگرده

چه حیفشون باشه چه نباشه

روزایی که رفتن دیگه نمیان...

نگو فقط 60 روز تا سرنوشت من مونده

سرنوشت منو 19 سال پیش طرف خودش نوشت

دیگه بقیه اش به منو تو مربوط نیست

.

.


.

.

.

.

پ.ن:اون پرنده تو بودی پیرهن ابر رو درید

رفت و گم شد تو غروب

رفت و از همه برید......

پ.ن2:به اینجاش که میرسه دیگه نمیتونم جلو چشامو بگیرم.....!!

دی میشد و گفتم صنما عهد به جا آر

گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

.

.

.

..

.

.

.

.


آخه برای کی مهمه که ای بیت از 8جمله تشکیل شده؟؟؟؟


بارونی

یه بارون...........یه بارون....

یه دنیا!!!!

چرا تو جلوه ساز این بهار من نمی شوی
چه بوده آن گناه من که یار من نمی شوی
بهار من گذشته شاید

شکوفه ی جمال تو ، شکفته در خیال من
چرا نمی کنی نظر ، به زردی جمال من
بهار من گذشته شاید

تو را چه حاجت نشانه من
تویی که پا نمی نهی به خانه من
چه بهتر آن که نشنوی ترانه من
نه قاصدی که از من آرد ، گهی به سوی تو سلامی
نه رهگذاری از تو آرد ، گهی برای من پیامی
بهار من گذشته شاید

غمت چو کوهی به شانه ی من
ولی تو بی غم از غم شبانه ی من
چو نشنوی فغان عاشقانه ی من
خدا تو را از من نگیرد ، ندیدم از تو گر چه خیری
به یاد عمر رفته گریم ، کنون که شمع بزم غیری
بهار من گذشته شاید


از جمله فضائل هیروی ما این است که هر از گاهی مارا پند زندگی میدهند

هیروی ما میفرمایند آدم ها سه جورند

که من چه بخوام چه نخوام اون جور دومم

آدم خاطره ساز....

من غرق شدم تو این خاطرات

اونقدر که دوباره یادم رفته امروز و فردا هم هستن

بارونی

بارون مبارک........بارون مبارک.......بارون مبارک........

بازم کلاغ قصه ها رفت و به خونش نرسید

ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪم ﺑﺲ ﻛﻪ دﻟﻢ

‫دﻧـﺒﺎل ﻳﻚ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﮔﺸﺖ

‫ﺑـﺲ ﻛﻪ ﺗـﺮاﻧﻪ ﺧﻮﻧﺪم و

‫ﺑـﺮگ زﻣـﻮﻧﻪ ﺑـﺮﻧﮕﺸﺖ

‫ﺑـﺎزم ﻛـﻼغ ﻗـﺼـﻪﻫﺎ

‫رﻓﺖ و ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﻧﺮﺳﻴﺪ

‫ﻳﻜّﻪ ﺳﻮار ﻋﺎﺷﻘﻮ

‫ﻫﻴﺸﻜﻲ ﺗﻮ آﻳـﻨﻪﻫﺎ ﻧﺪﻳﺪ

‫ﺣـﺎدﺛـﻪی ﻋﺰﻳـﺰ ﻣﻦ

‫ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﻣﻮﻧﺪﻧﻲ ﺷﺪی

‫ﺑـﻴـﻦ ﻫـﻤﻪ ﺗـﺮاﻧﻪﻫﺎم

‫ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﺪﻧﻲ ﺷﺪی

‫دﺳﺘﻬﺎی ﺳﺮدﻣﻮ ﺑﮕﻴﺮ

‫ﺳﻘﻒ ﻣﺎ دﻳﻮار ﻧﺪاره

‫ﻳﻪ روز ﺗﻮ ﻗﺤﻄﻲ ﻏﺰل

‫دﻧـﻴـﺎ ﻣـﺎ رو ﻛﻢ ﻣﻴﺎره

ﻣﻦ آﺧﺮﻳﻦ رﻫﮕﺬرم

‫ﺗﻮ اﻳﻦ ﺧـﻴﺎﺑﻮن ﺑﻠﻨﺪ

‫دﻳﺮ اوﻣﺪم ﻛﻪ زود ﺑﺮم

‫دل ﺑﻪ ﺻﺪای ﻣﻦ ﻧـﺒﻨﺪ

‫ﻳﻪ روز ﺗﻮی ﺑﺮق ﭼﺸﺎت

‫ﺧـﻮرﺷﻴـﺪو ﭘـﻴﺪا ﻣﻴﻜﻨﻢ

‫آی ﺷﺐ ﺗﺎر و ﺳﻮت و ﻛﻮر

‫ﺑـﻪ آروزی ﻣـﻦ ﻧـﺨـﻨـﺪ

‫ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪم ﺑﺲ ﻛﻪ دﻟﻢ

‫دﻧـﺒﺎل ﻳﻚ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﮔﺸﺖ

‫ﺑـﺲ ﻛﻪ ﺗـﺮاﻧﻪ ﺧﻮﻧﺪم و

‫ﺑـﺮگ زﻣـﻮﻧﻪ ﺑـﺮﻧﮕﺸﺖ

‫ﺑـﺎزم ﻛـﻼغ ﻗـﺼـﻪﻫﺎ

‫رﻓﺖ و ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﻧﺮﺳﻴﺪ

‫ﻳﻜّﻪ ﺳﻮار ﻋﺎﺷﻘﻮ

‫ﻫﻴﺸﻜﻲ ﺗﻮ آﻳـﻨﻪﻫﺎ ﻧﺪﻳﺪ

‫ﺣـﺎدﺛـﻪی ﻋﺰﻳـﺰ ﻣﻦ

‫ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﻣﻮﻧﺪﻧﻲ ﺷﺪی

‫ﺑـﻴـﻦ ﻫـﻤﻪ ﺗـﺮاﻧﻪﻫﺎم

‫ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﺪﻧﻲ ﺷﺪی

‫دﺳﺘﻬﺎی ﺳﺮدﻣﻮ ﺑﮕﻴﺮ

‫ﺳﻘﻒ ﻣﺎ دﻳﻮار ﻧﺪاره

‫ﻳﻪ روز ﺗﻮ ﻗﺤﻄﻲ ﻏﺰل

‫دﻧـﻴـﺎ ﻣـﺎ رو ﻛﻢ ﻣﻴﺎره

‫ﻣﻦ آﺧﺮﻳﻦ رﻫﮕﺬرم

‫ﺗﻮ اﻳﻦ ﺧـﻴﺎﺑﻮن ﺑﻠﻨﺪ

‫دﻳﺮ اوﻣﺪم ﻛﻪ زود ﺑﺮم

‫دل ﺑﻪ ﺻﺪای ﻣﻦ ﻧـﺒﻨﺪ

‫ﻳﻪ روز ﺗﻮی ﺑﺮق ﭼﺸﺎت

‫ﺧـﻮرﺷﻴـﺪو ﭘـﻴﺪا ﻣﻴﻜﻨﻢ

‫آی ﺷﺐ ﺗﺎر و ﺳﻮت و ﻛﻮر

‫ﺑـﻪ آروزی ﻣـﻦ ﻧـﺨـﻨـﺪ

‫ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪم ﺑﺲ ﻛﻪ دﻟﻢ

‫دﻧـﺒﺎل ﻳﻚ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﮔﺸﺖ

‫ﺑـﺲ ﻛﻪ ﺗـﺮاﻧﻪ ﺧﻮﻧﺪم و

‫ﺑـﺮگ زﻣـﻮﻧﻪ ﺑـﺮﻧﮕﺸﺖ

‫ﺑـﺎزم ﻛـﻼغ ﻗـﺼـﻪﻫﺎ

‫رﻓﺖ و ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﻧﺮﺳﻴﺪ

‫ﻳﻜّﻪ ﺳﻮار ﻋﺎﺷﻘﻮ

‫ﻫﻴﺸﻜﻲ ﺗﻮ آﻳـﻨﻪﻫﺎ ﻧﺪﻳﺪ

بگو ای ابر سفید...روی ماه رسوا شه....

میل هیرویی روحم به هر میل دیگه ای تو وجودم غلبه میکنه

وقتی روحم هیرو طلب کنه دیگه هیچ چیز دیگه ای نمیخوام

وقتی جسمم هیرو بخواد دیگه هیچ کار دیگه ای نمیتونم بکنم

نمیدونم شبیه چی

شبیه آهنگای کاوه آفاق...؟؟

کاوه آفاق؟

.

.

.

.

.

بگو ای ابر سفید...

دنیای توهمی

وقتی از پشت آیفون میبینمت و در رو باز نمیکنم

تنها دلیلش اینه که باور نمیکنم این یه خواب نباشه باور نمیکنم که اگه الان تو این دنیای توهمی در رو باز کنم فقط تا دو دقیقه دیگه پیشم میای

اونقدر بلا سرم آوردی که امکان نداره اینا یه خواب باشه

کف سرم درد میکنه

صدا میشنوم

صدا ها توهمی میشنوم

یه آهنگو دارم گوش میدم در حالیکه یه آهنگ دیگه رو میشنوم

یه تصویرو میبینم اما یه تصویر دیگه میاد جلو چشمم

چقدر کف سرم درد میکنه....

غریبه آشنا دوست دارم بیا...

منو همرات ببر...به شهر قصه ها...

تهوع

دارم از شدت خوشبختی بالا میارم

ای تن آلوده ی دل پاک...

هیچی ندارم بگم

هیچی جز این آهنگ ندارم بگم


بوی موهات زیر بارون ،بوی گندمزار نمناک

بوی سبزه زار خیس، بوی خیس تن خاک

جاده های مهربونی، رگای آبی دستات

غم بارون غروب، ته چشمات تو صدات

قلب تو شهر گل یاس، دست تو بازار خوبی

اشک تو بارون روی مرمر دیوار خوبی

ای گل الوده گل من، ای تن آلوده دل پاک

دل تو قبله این دل ،تن تو ارزونی خاک

یاد بارون و تن تو، یاد بارون و تن خاک

بوی گل تو شوره زار ،بوی خیس تن خاک

همیشه صدای بارون ،صدای پای تو بوده

همدم تنهاییام، قصه های تو بوده

وقتی که بارون میباره، تو رو یاد من میاره

یاد گلبرگای خیس روی خاک شوره زاره

ای گل آلوده گل من، ای تن آلوده دل پاک

دل تو قبله این دل، تن تو ارزونی خاک

خواهر خوانده ی زیبای غشق من

الماسیان به من،به نفر بعدی من،به نفر قبلی من،به تمام 200تا دانش آموزش گفت"احساس میکنم استرس گرفتی،درسته عزیزم؟"

و من متعجب پرسیدم"از کجا فهمیدیییییین"

و الماسیان از همون لبخند های شیرین تحویلم داد......

.

.

.

.

.

مردای پست تو خیابون از دخترای تنها عکس میگیرن

دخترای پست تر از دیوار کتابخونه بالا میرن تا طرف پسرا رو دید بزنن

.

.

.

.

.

دختری که عشقم مثل خواهرش پاک و بیگناه واقعا واقعا واقعا دوستش داره

دختریه که تمام اصفهان به بدنامی میشناسنش....

.

.

.

.


شده صدا بارونو بشنوی اما باورت نشه الان داره بارون میاد؟

شده؟

میکشه " خدا " آخر منو با این دلبری هاش!!!

من و تو با همیم اما دلامون....خیلی دوره

ما شدن هم لیاقت میخواد

آدما یا دوتان و زندگی خودشون رو دارن

یا یه نفرن و یه زندگی مشترک دارن


نمیشه که از یه طرف بخوای با یکی تشکیل ما بدی از یه طرفم نتونی از زندگی خاص خودت بگذری


نمیدونم چقدر حرفم مفهومه....

چه بارونی....

چه بارونی.................................

لیاقت

خدا خاطر منو خیلی میخواد

وقتی بهش میگم جمعه رو بارون ببارون،جمعه بارون میاد...


بارون لیاقت میخواد فرزندم

بارون لیاقت میخواد...

احساس خود بلا پنداری میکنم

دوست جدید نود درصد حرفایی که میزنه رو رو هوا میپرونه

و تقصیر هیچکس نیست که حرفاش در رابطه با من درست از آب در میاد

دوست جدید میگه "آرامش داشته باش .... درست میشه"

یه بارم خیلی وقت پیش گفت"وقتی که گذشت دیگه فراموشش کن..."

دوست جدید مثل سامع منفور میمونه حرفاش خوبه خودش بد!!!



اعتماد به نفس یه چیز ذاتیه

یه چیز تلقینی نیست

اگه تو ذاتت نباشه

حتی اگه چند سال هم رو خودت کار کنی بازم نمیتونی به خودت دروغ بگی



وقتی که گذشت دیگه فراموشش کن....

باغ بی برگی روز و شب تنهاست...باسکوت پاک غمناکش....!!

حساسیت

دوست جدید حرفی رو زد که هیرو همیشه میزد

دنیارو ندیدی عاطی....

دنیارو ندیدی....

دختر توت فرنگی

قصه ی زوال یک خانواده......

.

.

.

.

.

همیشه آرزو داشتم هنگام بارون با کسی که میخوام باشم...

.

.

.

.

.

.

باران

تگرگ

هذیان.

.

.

.

.

دختر توت فرنگی....