-
لیاقت
جمعه 25 فروردین 1391 19:52
خدا خاطر منو خیلی میخواد وقتی بهش میگم جمعه رو بارون ببارون،جمعه بارون میاد... بارون لیاقت میخواد فرزندم بارون لیاقت میخواد...
-
احساس خود بلا پنداری میکنم
پنجشنبه 24 فروردین 1391 20:10
دوست جدید نود درصد حرفایی که میزنه رو رو هوا میپرونه و تقصیر هیچکس نیست که حرفاش در رابطه با من درست از آب در میاد دوست جدید میگه "آرامش داشته باش .... درست میشه" یه بارم خیلی وقت پیش گفت"وقتی که گذشت دیگه فراموشش کن..." دوست جدید مثل سامع منفور میمونه حرفاش خوبه خودش بد!!! اعتماد به نفس یه چیز...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 فروردین 1391 23:01
باغ بی برگی روز و شب تنهاست...باسکوت پاک غمناکش....!!
-
حساسیت
چهارشنبه 23 فروردین 1391 20:34
دوست جدید حرفی رو زد که هیرو همیشه میزد دنیارو ندیدی عاطی.... دنیارو ندیدی....
-
دختر توت فرنگی
شنبه 19 فروردین 1391 20:13
قصه ی زوال یک خانواده...... . . . . . همیشه آرزو داشتم هنگام بارون با کسی که میخوام باشم... . . . . . . باران تگرگ هذیان. . . . . دختر توت فرنگی....
-
مریم باکره
جمعه 11 فروردین 1391 19:36
پسر خدا یعنی چی؟ یعنی خدا از آسمون هفتم اومده پایین تا با یه دختر زمینی سکس کنه؟ توی سرگیجه هام صدای در میشنوم انگار یکی داره در میزنه صداشو میشنوم از پشت پادری یه سایه ی تیره میبینم انگار یکی پشت دره انگار یکی داره در میزنه انگار جبرئیله : "چشماتو سورمه بکش....خدا داره میاد به دیدنت"
-
بدانید و آگاه باشید
جمعه 11 فروردین 1391 12:42
ده بیست سی چل پنجاه شصت هفتاد هشتاد نود.... نود روز مانده به کنکور سراسری 91
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 فروردین 1391 22:25
یه بار یه جا خوندم که آدما سه دستن(گفته بودم؟)مترسک،عروسک و آدمک!! 99٪ آدمای دنیای من که بی برو برگرد مترسکن اما هیچ وقت نتونستم تشخیص بدم اون یه درصد باقیمونده عروسکن یا آدمک!! ............................دور و برم پره از آدمایی که نابود شدن.......... نمیدونم چه احساسی نسبت به این زندگی داشته باشم.........احساس خوب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 اسفند 1390 17:43
نوروز....پیشاپیش مبارک... سال خوب دوستت دارم!!!
-
پدر معنوی
شنبه 27 اسفند 1390 00:06
یکی یه عکس از استاد نشونم داد دیدم هی....استاد.... دست خودم نیست وقتی عکساشو میبینم چشام خیس میشن .. ببخش که دانش آموزای خوبی نبودیم ببخش که قدرتو ندونستیم ببخش که عشقتو نفهمیدیم ببخش که لیاقت این عشقتو نداشتیم.... هیچ چیز نمیتونه بهترین معلم دنیا بودنت رو انکار کنه.... . . . . استاد من راهمو پیدا کردم کاش میتونستم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 اسفند 1390 12:57
آرایشگاه بودم انقد خوشگل شدم...انقد خوشگل شدم.... انقد دلم یه چشم ناپاک میخواد....یه چشم ناپاک که دقیقا همونقدر که خوشگل شدم قدر خوشگلیمو بدونه و تحسینم کنه....!!
-
از آینه بپرس نام نجات دهنده ات را
جمعه 26 اسفند 1390 09:27
این حرف که فقط خودتی که برای خودت میمونی خیلی کلیشه ای اما همین کلیشه یعنی واقعا یه چیزی تو این حرف بوده کهه انقدر تکرارش کرد تنهایی رو بیشتر از مال یک مرد بودن دوست دارم دیشب یه زنی رو دیدم که هی سیگار میکشید هی میکشید ...هی هوارو از تو ریه اش میداد بیرون... هی میکشید... هی هوا رو از تو ریه اش میداد بیرون... هی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 اسفند 1390 06:29
نازک آرای تن ساق گلی که به جانش کشتم و به جان دادمش آب ای دریغا که به برم میشکند...
-
حسرت
جمعه 26 اسفند 1390 00:46
چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب اسب در حسرت خوابیدن گاری چی مرد گاری چی در حسرت مرگ... به شکل اسفناکی(و احمقانه ای) آخرین جلسه ی کلاس آقای باطنی رو از دست دادم افسوس... هم صحبت خیلی چیز خوبیه... به قول آقای سامع(از بدنام ترین های تاریخ) تو دور تر از این نخواهی رفت... حالا کیه که برای من خوان هشتم رو بخونه؟؟؟؟:(...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 اسفند 1390 22:31
انگار اولین اشتباهم رو بعد از مهر 88 دچار شدم... . . . . یک سال گذشت...
-
hartache!!
جمعه 19 اسفند 1390 16:54
از قلب درد شدیدی رنج میبرم که حتی راه نفس کشیدن رو هم برام میبنده عزیزی گفت دستت رو بذارم رو سینه فشار بده نفس عمیق بکش و آروم به قفسه سینت ضربه بزن بعد دوباره نفس عمیق بکش عزیز گفت این کارو چند بار بکن دردت خوب بشه روز ها است که دارم سعی میکنم با دوایی که عزیزم تجویز کرده قلب دردمو خوب کنم...!! . . . . . قلبم درد...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 اسفند 1390 23:58
به آیدی خودم پی ام میدم "عاطی بخواب" برام پی ام میاد "عاطی بخواب" گریم میگیره... میرم میخوابم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 اسفند 1390 23:42
خدا لعنت کنه باعث بانیشو
-
خوب میدانم حوض نقاشی من بی ماهی است
چهارشنبه 17 اسفند 1390 23:38
احساسی دارم شبیه اینکه یکی یه چاقو کرده تو شکمم و داره میچرخونه هیچ حرفی برای گفتن ندارم فقط بینهایت کلافه ام کاش این چاقو در میومد خدا رو شکر میکنم نه به خاطر تن سالمم به خاطر اینکه تنها دغدغم کنکوره اما این چیزی رو تغیر نمیده این وضعیت رو تغیر نمیده کاش یکی میومد و یه "عاطی"میگفت و من رو آروم میکرد...!!!...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 اسفند 1390 20:03
به اشتباهات همیشگیم عادت کردم من عادت دارم زود قضاوت کنم زود تصمیم بگیرم راجع به مردم اشتباه فکر کنم و مطمئن باشم که فکرم درسته و هرگز به ذهنم نرسه شاید اشتباه میکنم تو زندگیم همیشه از ایت ضربه خوردم و دیگه از از جلوشو گرفتن خسته شدم شاید بعضی چیزا واقعا دست آدم نباشه... یکی از شادی هام تو زندگی اینه که تنها نیازم به...
-
چهار ده سالگی
دوشنبه 1 اسفند 1390 19:03
یک پدیده ای هست به نام "دختر چهارده ساله" چهارده سالگی سنیه که برای تمام عمرم ازش متنفر شدم بر خلاف تصورم فقط من نیستم که چهارده سالگیمو به ... دادم میرم تو نت دنبال وبلاگاشون میگردم میبینم چقدر همشون شکل همن چه سن مزخرفیه این چهارده سالگی دختر نیمه بالغ،دختر نیمه بالغ،با تمام خصوصیات یک دختر نیمه بالغ......
-
133 روز
جمعه 28 بهمن 1390 17:08
عاطی تو دعوا نیاز نداری چون با مسولیتی و عاقلی...!! . . . . . تو عمرم هیچکس اینهمه بهم احترام نذاشته بود!!!
-
134 روز
جمعه 28 بهمن 1390 12:09
یه روز یه بد بختی از یه بد بخت دیگه میپرسه "آقا شغل شما چیه؟" اون یکی جواب میده"من کارای زیادی میکنم اما شغل اصلیم زندگی کردنه" و من فکر میکنم... اگه هر کدوممون بفهمیم دقیقا شغلمون چیه...دنیا برای تک تکمون خیلی بهتر میشه!! و من فکر میکنم....شغل هر کدوم از ما دقیقا مشخصه... اگه یاد میگرفتیم که زندگی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 بهمن 1390 15:55
چه رویای دور دستی که بعد از 8ساعت بکوب درس خوندن بیام خونه و ببینم رو گوشی(که صبح جا گذاشته بودمش) اس ام اس اومده"بریم بیرون؟" . . . . 7ساعت دیگه مونده. . . . . هر وقت بارون میاد تنم میلرزه.... . . . ببار ای بارون . . . ببار...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 بهمن 1390 20:24
به اندازه ی مو های سرم سعی کردم این احساس رو از بین ببرم و هر دفعه دست از پا دراز تر دیدم نمیتونم! . . . موهای سرم بدجور داره میریزه...!! . . . مثل هر زن دیگه ای باید به کوتاه اومدن عادت کنم... . . . زندگی سلام...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 بهمن 1390 12:16
آدم وقتی هدف داشته باشه شکست نمیخورهاین شکستی که ما مدام احساسش میکنیم درواقع نبودن هدف تو زندگیمونه و خیلی احمقانه است که هدف یه دختر تو سن من فقط کنکور باشه و به هیچ چیز دیگه ای چز اون امتحان 5ساعته فکر نکنه استادی گفت"فکر کردن دردسر داره ولی شما فکر کنید" استادی که معتقد بود همه ی این استرس و درس و...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 بهمن 1390 20:51
پدر و مادر افسرده ای دارم که اسم تمام بی مسولیتی هاشون رو "آزادی فرزند" میذارن. . . . . هیروی دیوونه ی من که تا پارسال مش رفتاری اش این بود که درس بخونیم،دانشگاه قبول شیم،لیسانس بگیریم،برای فوق بورس شیم کانادا و سپس ازدواج کنیم و باهم مهاجرت کنیم دیشب پیشنهاد داد گواهینامه اش رو که گرفت باهم فرار کنیم و بریم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 بهمن 1390 21:52
به عنوان یه نویسنده ی عاشقانه...از هرچی نوشته ی عاشقانه است حالم به هم میخوره
-
یادواره
جمعه 7 بهمن 1390 22:27
دوستای قدیمی دوستی مهاجرت کرده دوستای خوشبخت... . . . . در آخر تنها چیزی که میمونه... من و هیرو و امریکن آواردز....خیلی خیلی خوشبخت تر...!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 بهمن 1390 22:18
دورت یه خط قرمز میکشم میگم هرچیزی غیر از این سراع بقیه ی چیزای تو دنیا میرم و میگردم و دوباره از هر چیز بی ربطی به تو میرسم نمیشه تورو سانسور کرد نمیشه 5ماه توروحذف کرد اومدم باهات حرف بزنم اما تو همش رو میدونی همون حرفای کلیشه ای که میدونی... اومدم بات حرف بزنم.... شاید ندونی که نمیشه تورو حذف کرد.... گرم یاد آوری یا...