-
این روزها...
پنجشنبه 23 شهریور 1391 22:15
جدید ترین حس خوب این روزای من زن خطاب کردن خودمه یعنی دیگه پیش خودم نمیگم من دختریم با فلان خصوصیات میگم من زن خوبیم با... و همینطور آدمای اطرافم هم همچین حسی دارن چه زن خوبیه چه زن زشتیه چه زن احمقیه چه زن خوشبختیه.... و موجودات مذکر اطراف من هم دیگه پسر خطاب نمیشن "مرد من" "مرد عوضی" "مرد...
-
فقط برای من
چهارشنبه 22 شهریور 1391 23:08
He deals the cards as a meditation And those he plays never suspect He doesn't play for the money he wins He doesn't play for the respect He deals the cards to find the answer The sacred geometry of chance The hidden law of probable outcome The numbers lead a dance I know that the spades are the swords of a soldier I...
-
بی خبری
چهارشنبه 22 شهریور 1391 16:33
وبلاگ انگار یه چیزیه برای گذشته ی من...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 شهریور 1391 14:03
اشتباهه که ، آدمارو ، بیشتر از چیزی که لیاقتشو دارن ، تو ذهنت نگه داری...
-
Lady GaGa
دوشنبه 6 شهریور 1391 19:23
برای من هنر یعنی جلوه های مختلف روح بشر و نمیفهمم چرا یکی باید بیاد و بشریت رو غیر بشری نشون بده؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 شهریور 1391 13:05
آدما باتو همون جور رفتار میکنن که خودت بهشون اجازه میدی
-
برزخ
یکشنبه 5 شهریور 1391 12:05
آه دنیا....بیا منو پیدا کن بیا یا بفرستم بهشت یا بفرستم جهنم فقط بیا بیا و منو از اینجا ببر من نویسنده نویستم وبلاگ نویس که هستم خب که چی؟ خبش به اینه که نتیجه گرفتم شاید بعضی وقتا بتونم به بعضی چیزا فکر کنم باید اول از همه به این فکر کنم که چرانمی تونم رفتارم رو درست کنم چرا نمیتونم آدما رو دوست داشته باشم چرا...
-
یه جا نوشته بود...
چهارشنبه 1 شهریور 1391 22:15
سکوت خطرناکتر از حرفهای نیشدار است... کسی که سکــــــــوت می کند روزی حرفهایش را سرنوشت به شما خواهد گفت.....
-
اول خط
سهشنبه 31 مرداد 1391 14:21
زمانی میرسد که مرز های عشق و هوس آنقدر باریک میشوند که یکی شدن آن هارا احساس میکنی حقیقی ترین هوس ها را پر رنگ ترین عشق ها میشود و از عشق میگریزی فقط برای این که آن را هوس میبینی عشق چیست؟ آنچه که از عقل براید و بر دل بشیند؟!!!! یا آنچه که از دل برایند و عقل هرگز نپذیرد؟! . . . . هر دوتاش هوسه!! سه شنبه 22 تیر 1389
-
عمر به ... رفته
دوشنبه 30 مرداد 1391 00:46
چه عمری تباه کردیم تو این میرداماد (این اولا) دوما چه آهنگایی گوش دادیم ها،همه فمینیستی و قدرت زا(آدل،کتی پری،...) سوما 12 ماه چطوری مثل گاو فقط درس خوندیم و درس خوندیم و درس خوندیم چهارما(!!!)چه نتیجه ای گرفتیم از این 1سال سگ خونیمون(!!!) پنجما چه خوب د قیقا به هیچ جامون نگرفتیم وقتی نشستیم حساب کتاب کردیم که آره...
-
زن بد
شنبه 28 مرداد 1391 00:06
زن خوبی باش برگرد سر خونه زندگیت برو سر شوهر و بچه هات دردم میاره حرفات...دردم میاره حرفات...دردم میاره....
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 مرداد 1391 17:44
سخت نگیر...گیر نده...بهش فکر نکن...
-
سوته دلان....
چهارشنبه 18 مرداد 1391 23:44
دروغگو دشمن خدا است چقدر دشمن داری خدا دوستاتم که ماییم یه مشت عاجز علیل ناقص عقل که خودت تو حقشون دشمنی کردی خدا
-
روزگی
چهارشنبه 18 مرداد 1391 11:58
فقط نوزدهم بیست و یکم و بیست و سوم فقط در همین حد مومنم یادش بیر شبا قدر احیا میگرفتیم دعا ثنا میکردیم دختر خوبی بودیم یادش بخیر...... آدما چقدر زود نه ولی چقدر زیاااااد عوض میشن!!!
-
:دی
چهارشنبه 18 مرداد 1391 00:09
حالا درسته که صورتم کشیده نشد اما دندونام که خرگوشی شده :دی
-
تورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
پنجشنبه 12 مرداد 1391 19:53
آخرش فقط خودمونیم و وبلاگمون که باقی میمونیم . . . . در زمان های دور یه دختری یه شعر پای تخته ی کلاسمون نوشت شاید فوق العاده نبود اما من خیلی دوسش داشتم مصرع مصرع هاش جدا جدا یادم مونده بود اما کل شعر نه شاعرش رو هم نمیشناختم از همون شعرا که وسط زنگ تفریح پای تخته مینویسن معلم که میاد سر کلاس یکی میاد پاکش میکنه شاید...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 مرداد 1391 01:03
کنکور... برای من تجربه ی موفقیت آمیزی نبود اما تجربه ی خیلی خوبی بود بهترین دوست... احساس میکنم بهترین دوستم معلم پیانومه زنی که 3هفته یه بار میبینمش
-
منزجر کننده
سهشنبه 10 مرداد 1391 19:57
یه کتابی هست که میشه گفت تنها کتابیه که من خودم شخصا از دست نویسندش گرفتمش مردی که بیشتر لفظ تنفر ازش منزجرم نمیدونم این کتاب چی داره اما بار ها و بار ها دیدم مامان خوابش برده و کنارشم این کتاب مزخرف افتاده امروز برش داشتم حتی تک جمله هاشو هم که چشمم بهش می افتاد حالت تهوع میگرفتم برای من هروقت مفهومی از انزجار و نفرت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 مرداد 1391 00:08
برای داشتن بعضی از آدما باید کنارشون گذاشت...
-
آدمای سطل آشغالی
شنبه 24 تیر 1391 23:45
یه آدمایی میان تو زندگی من که انگار وظیفشون توی یه شرایط زمانی و مکانی خاص اینه که بیان و به من یه حرفایی بزنن که توی اون شرایط من رو نو میکنه به فکر و ذهنم شکل میده و خلاصه من رو از هپروتی که توشم بیرون میاره وظیفه ی اون آدما تو زندگی من فقط زدن همون حرفا تو همون زمان و مکان خاصه بعدش دیگه هیچ فایده ای نه من برای...
-
بیهودگی
شنبه 24 تیر 1391 23:27
من دوساله که دارم این وبلاگ رو مینویسم و تازه رسیدم به جایی که دوسال پیش مردم بودن این هویت اجتماعی که دارم تف کمشه ، باید به فاکش داد چقدر دلم یه دوست بزرگتر عاقل میخواد نه یه رفیق دیوونه تر و الاف و احمق تر از خودم یا یه آقا بالاسر که گند بزنه به تمام علایق و انگیزه هام یکی به من گفت طاعون رو بخون درست میشه چرا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 تیر 1391 11:01
این روز ها گذشت من هنوز شادم
-
herosick
پنجشنبه 22 تیر 1391 08:12
تف به این جایگاه و هویت اجتماعی من که هیچ وقت پیدا نشد....!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 تیر 1391 13:13
دوستی به من گفت که گذشتم رو برای آدما تعریف کنم تا بهشون نشون بدم گذشتم برای مهم نیست تا بگم من همونی هستم که همین الانم دوستم به من سفر رو توصیه کرد گفت سفر خوبه،آدم رو تغیر میده،آدم رو رشد میده هممممم.............. دوستای قدیمی......... به کسای دیگه ای فکر میکنم!!!
-
herosick
دوشنبه 19 تیر 1391 18:39
هیرویمان میرود هیرویمان که برود ما میمانیم و یه دنیا حرف نزده و تصمیم نگرفته و برنامه ی نریخته و خستگی و بیهودگی و بی حوصلگی ما هیرویمان را میخواهیم:(
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 تیر 1391 18:26
شاید باید کاری به غیر از پیانو زدن پیدا کنم....
-
عشق کشی
شنبه 17 تیر 1391 14:30
Summer after high school when we first met We make up in your Mustang to Radiohead And on my 18th Birthday We got matching tattoos Used to steal your parents' liquor And climb to the roof Talk about our future like we had a clue Never plan that one day I'd be losing you And in another life I would be your girl We keep...
-
فراموشی
سهشنبه 13 تیر 1391 09:49
دوست قدیمیم از من یاد کرد و دوست جدید رو برای همیشه از دست دادم برای همیشه یعنی دیگه هیچ وقت نمیخوام- نمیخوام -به دستش بیارم بابک راست میگه من خیلی زود فراموش میکنم پدرم...پدرم بهم توصیه کرد طاعون آلبر کامو رو بخونم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 تیر 1391 08:25
دوباره همون بحران همیشگی: "گذشته رو بتداز دور عاطی"
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 تیر 1391 23:00
به فاضلاب جامعه خوش اومدی...عاطی....